The Five Basics

پنج اصل

سلام، من کارین هستم، یک معتادجنسی خانم، و در ۲۷ ژوئن ۲۰۳۳ به SA پیوستم. تاریخ هوشیاری من یکم سپتامبر ۲۰۲۳ است. من یک گروه حضوری خانگی SA دارم، در جلسات زوم SA شرکت میکنم، دوازده قدم را با یک راهنمای SA کار میکنم و کارهای خدماتی کمیته اصلاح و تربیت SA را انجام می دهم .همچنین، من متعهد به “نه” قرار ملاقات یا وارد شدن به یک رابطه برای حداقل یک سال هستم. من قبل از SA،دلم میخواست بمیرم.

به عنوان یک بچه ی کم سن و سال و نوجوان ، وقتی کنار دیگران تنها بودم در مقابل شهوت عاجز بودم.زمانی با خودمان، خواهرها، پسرهای فامیل، دوستان، همکلاسی ها، شهوترانی می کردم و بازی های بیا دراز بکشیم می کردیم. به صورت افقی با شخص دیگری برون ریزی جنسی می کردم، همچنین بادست زدن به خودم برون ریزی جنسی داشتم، بعد از مدرسه، من یک پسربچه کوچک تر از خودم را تعقیب کردم و بیرون از محوطه مدرسه او را به زمین کوبیدم و برون ریزی کردم. تنها با دوست پسرها، همسالان در مهمانی ها و غریبه ها ( با افراد بزرگسال بعد از ملاقات از طریق یک خط تماس تلفنی تصادفی رابطه برقرار میکردم.)، من مجوعه مختلفی از ملاقات های جنسی را تجربه کردم.

به عنوان یک جوان بالغ در مقابل افراد زیادی عاجز بودم. من یک شغل آینده دار در آرایشگاه مو را رها کردم و سکس را با پول (همراهی کردن دیگران) مبادله میکردم تا بیشتر شهوت کنم.از نوجوان ها گرفته تا افراد بزرگسال، روابط جنسی خطرناکی را انجام دادم و چهار حاملگی ناخواسته را تجربه کردم.در سال ۵۸۹۱، نا امیدی و درماندگی و ایجاد یک مرکز درمانی مسکونی برای زنان سؤ مصرف مواد منجر به سم زدایی شد. با پذیرش معتاد بودنم، به انجمن معتادان گمنامNA) ) و الکلی های گمنام ((AA پیوستم.

به عنوان یک فرد بزرگسال، مادری مجرد بودم که در برابر شهوت و یک پیشامد با دختر نه ماهه ام عاجز بودم. تنها با او و عوض کردن او روی میز تعویض پوشک ، شهوت ضربات خود را وارد میکرد و در تلاش بود تا مرا مجبور کند به او تجاوز کنم.

با بودن در انجمن NA دیگر منزوی نبودم، قادر بودم اراده کنم از اتاق دور و خارج شوم ( شبیه احساس مبارزه در برابر کشیدن یک آهن ربای هزار پوندی بود). سپس به یک انجمن دیگر که با اس شروع می شود پیوستم، اما دیگر نرفتم. من یک رابطه نامشروع ۵ ساله با یک مرد متاهل داشتم. در طول این رابطه، دختر مدرسه ایم را پیش یک پرستار کودک مشکوک می گذاشتم. هنگامی که من مشغول آنچه میخواستم ( همان مرد متاهل )بودم توسط این پرستار به او تجاوز میشد. با غرق رابطه شدن، نشانه ها را انکار می کردم و توانایی مراقبت از دخترم را از دست دادم.

(از زمانی که دخترم به من اقرار صادقانه کرد، تمام توانم را به کار گرفتم تا به بهترین شکل اشتباهاتم را جبران کنم – شامل درمان ها، محافظت های قانونی و تمام عشقم را. پرستار با مهربانی بخشیده شده است و ما با هم درحال شفا پیدا کردن هستیم.)

در طول دوران کرونا، من نرم افزارهای دوست یابی را برای ارتباط اجتماعی امتحان کردم. به محض شهوت کردن، دچار بی قدرتی می شدم. رابطه جنسی ناشناس خارج از کنترل شامل رابطه فانتزی یا غیر فانتری با دیگران داشتم.

هفت سال قبل، پس از بازنشستگی تدریس ( آموزش ابتدایی)، من به عنوان یک خوش آمدگوی برگزاری کارگاه برگزیده شدم. من رویدادهای سالم( غیر جنسی) را هدایت کردم و مرزهای مراقبتی و افلاطونی را حفظ کردم، در طول دوران کرونا، کارگاه تعطیل شد، و من ملاقت های دو نفره با اعضا داشتم. تنها با یک آغوش ( نبود برنامه فعالی برای مسائل جنسی) شهوت ضربات خود را وارد می کرد. من برون ریزی جنسی می کردم و وابستگی داشتم(دنبال کردن). شهوت پیشرفت کرد. من به هم آغوش هایم پیشنهاد رفتارهای جنسی برای افزایش دستمزد و برای تایید بیشتر آن ها می دادم.

در اوایل ورودم به SA،وقتی پیام دادن به دوستان اعضای SA دو نفری بود یاد دو نفری در پارکینگ SA درد ودل میکردم، در برابر رابطه فانتزی عاجز بودم.

به خاطر شهوت درمان نشده و خطر تجاوز به دخترم که به اندازه تار مویی بود، من احساس نزدیکی زیادی به برادران و خواهرانمان که برای جرائم جنسی حبس کشیده اند دارم. من این را متوجه شدم، بدون برنامه شهوت راه خودش را بدون در نظر گرفتن ارزش ها، اخلاقیات، و عشق می رود.

اوایل در انجمن معتادان گمنام(۱۹۸۶) تعدادی از ما خانم ها یک گروه قدم NA را وارد زندان بانوان اوکالای فلوریدا کردیم. دو سال بعد در یک جلسه NA، خانمی پیش من آمد، و گفت: “کارین! من را به یاد داری؟ من با تو در اوکالا قدم کار می کردم. از زندان بیرون رفتم و مستقیما وارد یک جلسه شدم. بچه هایم را پس گرفته ام، درس می خوانم و پاک هستم.” در آن زمان، من احساس شادی و سپاسگزاری داشتم.

غیر قابل اداره بودن بیماری جنسی درمان نشده ام باعث شد تا من به خودم و دیگران خسارت بزنم. خسارت های جسمی، ذهنی، احساسی، و روحی وارد کردم. پنج اصل جلسات، گروه خانگی، ارتباط با راهنما، قدم ها و خدمت در NA و AA را کرده بود و در SA هم دارد کار می کند. در ونکوور.(B.C) کانادا، به تعدادی از ما پیشنهاد شد که یک کمیته اصلاح تربیت درون گروهی SA ایجاد کنیم نتیجه در دستان یک وجدان گروهی بود. ( سنت ۲).

الان گروه ونکوور یک کمیته اصلاح و تربیت با نماینده و علی البدل دارد، تا اینکه شاید بتوانیم امید را برای برادران و خواهران حبس شده خود، به ارمغان بیاوریم، و فرصت های خدماتی انجمن SA را گسترش دهیم و هوشیاری فردی را قوی تر کنیم.

به خاطر ذوب شدن برچسبی که به اعتیاد جنسی می زنند ( همان طور که انجمن الکلی ها در طول زمان توانستند به برچسب هایی که به آن ها می زدند، پیروز شوند) حامی کمیته اصلاح تربیت SA با نامه نگاری در این راستا فعالیت می کند! و این کمیته به صورت حضوری، با ضبط صدا و ویدئو یا با انتشار خدمات در حال اگاه سازی کردن با صحبت هایش است. هیچ حسی بهتر از این نیست که نامه ای برای کارکرد قدم از یک خواهر یا برادر که در حبس است دریافت کنی که اگر ما به آنجا نرویم هیچ راهی برای ارتباط ندارد. امروز، دلم می خواهد زندگی کنم.

مکان کمیته اصلاح تربیت بین گروهی

کارین، ونکوور کانادا

Total Views: 119|Daily Views: 2

Share This Story, Choose Your Platform!