معجزات تعافيَّ
حياتي في التعافي مليئة بالمعجزات اليوم - أكبرهن هي اني أتعافى من هذا المرض، هذا الاستعباد للشهوة، والذي ليس له علاج. و معجزة أخرى ضخمة هي اني اليوم ممتن؛ لم اعتد أن أكون ممتنا ابدا.
حياتي في التعافي مليئة بالمعجزات اليوم - أكبرهن هي اني أتعافى من هذا المرض، هذا الاستعباد للشهوة، والذي ليس له علاج. و معجزة أخرى ضخمة هي اني اليوم ممتن؛ لم اعتد أن أكون ممتنا ابدا.
لم أستسلم ، لقد سلَّمت. بدأت رحلتي في هذا البرنامج عندما أخبرني صديق من Al-Anon أنني سكيرة جنس. لإثبات خطأها ، وافقت على الذهاب إلى ستة اجتماعات من س.ج.م. خلال تلك الاجتماعات الستة ، اعترفت ببطء بأنني كنت سكيرة جنس. في البداية لم أقم بأي اتصال بصري مع الأعضاء الآخرين ولم أشارك. كانت هناك ست نساء أخريات من س.ج.م. في أول اجتماع لي في المجموعة الأساسية. ذهبنا إلى اجتماعين في الأسبوع كمجموعة، مما ساعدني على أن أرتبط مع البرنامج ثم بدأت في المشاركة. عندما تأهلت ، كان علي أن أتخلى عن خوفي وخجلي. شعرت أنني أسوأ من الأعضاء الذكور بسبب المعايير المزدوجة المتعلقة بالنساء في الولايات المتحدة الأمريكية. يمكن للرجال أن "يفرغوا طاقتهم الجنسية باللهو" في حين أن النساء إما عذارى أو عاهرات. زُرِعت هذه الأساطير في ذهني. ساعدني الزمن في البرنامج في التغلب على هذه المفاهيم.
مرحبا بالجميع، اسمي بات وأنا سكير جنس. أنا ممتن جدًا اليوم لتعافيّ المستمر من الشهوة. لقد كانت رحلة طويلة. جئت إلى البرنامج في مدينة في جزيرة نيوزيلندا الشمالية الوسطى في نوفمبر من عام 2016 بعد أن أصبحتُ أدرك بشكل متزايد أنني كنت أفقد السيطرة وأن الشهوة كانت تسيطر على حياتي. خلال انغماس طوال الليل في يوم السبت مع الكحول الذي يغذي شهوتي، اتصلت بالإنترنت وكنت أتحدث مع النساء. كنت أرغب في الانتكاس بشدة ولكني كنت في حالة سكر لدرجة أنني لم أستطع معرفة كيفية مقابلة أي شخص. نعمة بزي نقمة
في 21 مارس 2011، قبل 48 ساعة فقط من انضمامي إلى هذه الزمالة، كنت رصينًا لمدة أسبوعين. في ذلك اليوم بالذات كنت أشعر بثقة عُظمى في أنني لن أستسلم أبدا لإدماني مرة أخرى. كانت المشكلة الوحيدة، لقد كانت لدي تلك الثقة العُظمى ألف مرة قبل أكثر من نصف قرن تقريبا.
من دست نکشیدم، من تسلیم شدم. زمانی سفرم در این برنامه را آغاز کردم که یکی از دوستان الآنان به من گفت یک معتاد جنسی هستم. برای اثبات اشتباه او، موافقت کردم که به شش جلسه SA بروم. در طی آن شش جلسه، آرام آرام پذیرفتم که یک معتاد جنسی هستم. در ابتدا هیچ ارتباط چشمی با سایر اعضا نداشتم و مشارکت نمی کردم. شش زن SA دیگر در اولین جلسه گروه خانگی من بودند. گروه ما هفته ای دو جلسه برگزار میکرد که به من کمک کرد تا با برنامه ارتباط برقرار کنم و بعد شروع به مشارکت کردم. وقتی احساس مشابهت کردم و پذیرفتم که معتادجنسی هستم، مجبور شدم ترس و شرمم را تسلیم کنم. به دلیل استانداردهای دوگانه در مورد زنان در ایالات متحده، احساس می کردم از اعضای مرد بدتر هستم. مردان می توانند "جو وحشی خود را بکارند" در حالی که زنان یا باکره هستند یا فاحشه. این افسانه ها در ذهن من کاشته شده بود. گذر زمان در برنامه به من کمک کرد تا بر این باورها غلبه کنم.
در ابتدا فکر میکردم که اصطلاح «پاکی» با آنچه که فکر میکردم یک معتاد جنسی هست، جور در نمیآید؛ چون هیچ تجربهای از الکلیسم نداشتم. اما وقتی که هشت سال پیش وارد اتاق های جلسات SA شدم، فهمیدم که پاکی سخت به دست میآید. زیرا اگر از جهت روحانی شرایط خوبی نداشته باشم، پاکی به شرایط ذهن من مربوط است و آنچه با ذهنم انجام میدهم.
در روز 21 مارس سال 2011 ، درست 48 ساعت قبل از اینکه به این انجمن بپیوندم، برای دو هفته پاک بودم. در آن روزِ ویژه اعتماد به نفس بسیار بالایی داشتم که دیگر هرگز به اعتیادم بر نمی گردم. تنها مشکلی که وجود داشت این بود که من آن اعتماد به نفس عالی را قبلا و در طی حدود نیم قرن داشته ام.
سلام به همه، اسم من پت و یک معتاد جنسی هستم. من امروز بابت مداومت در بهبودی از شهوت بسیار سپاسگزارم. راه درازی را آمدهام. من در شهری کوچک در جزیره شمال میانه نیوزلند در نوامبر 2016 (پاییز 95) بعد از اینکه هرچه بیشتر و بیشتر از این آگاه شدم که دارم کنترلم را از دست میدهم و شهوت کنترل زندگی من را در دست میگیرد، به برنامه آمدم. در یک شب شنبه بعد از مصرف الکل در کل شب که آتش شهوت من را شعلهور میکرد، آنلاین شدم و شروع کردم به چت کردن با خانمها. مصرانه میخواستم مصرف کنم ولی انقدر مست بودم که نمیدانستم چه طور با کسی قرار ملاقات بگذارم و او را ببینم. موهبتِ بدبختی!
من در سال 2008 به SA آمدم. تا آن زمان، زندگی من شامل چرخه اجباری از خودارضایی، پورنوگرافی، چشمچرانی، عورت نمایی، تعداد بیشماری شماره یا روابط یکشبه با دیگر مردان بود. تنها تجربه من از ارتباط یک رابطه سواستفاده گرانه بیش از دو دههای با یک مرد الکلی بود.
زندگی من در دوران بهبودی، امروز پر از معجزات است - بزرگترین آنها این است که از این بیماری، این بردگی شهوت، که هیچ درمانی برای آن وجود ندارد، در حال بهبودی هستم. و یک معجزه بزرگ دیگر این است که امروز یک فرد قدرشناس هستم. قبلا هرگز اهل شکرگزاری نبودم.