Smashing the Golden Idol

درهم شکستن بت طلایی

«با ترمیم گذشته، از طریق کار کردن برنامه، او به آزادیِ مجرد بودن دست یافت.»

در تمام دوران اعتیاد به شهوتم، روابط عاشقانه برای من به یک «گوسالۀ طلای موسی» تبدیل شده بود. فکر می‌کردم یک دوست‌دختر جذاب و از نظر عاطفی سازگار، مرا ارضاء و کامل خواهد کرد.

داشتن دوست‌دختر به یک خیال دائمی بدل شده بود؛ اما هربار که زنی به پیشنهاد قرار ملاقاتم پاسخ مثبت می‌داد، به محض شروع رابطه، از آن فرار می‌کردم. من از نظر عاطفی آنقدر نابالغ بودم که نمی‌توانستم قلبم را با کسی به شیوه‌ای حتی ذره‌ای فداکارانه یا سالم درمیان بگذارم. می‌ترسیدم آن زن بفهمد من واقعاً چه کسی هستم.

برای محافظت از خودم در برابر طرد شدن، مانند چتربازی که از یک هواپیمای در حال سقوط بیرون می‌پرد، بهمحض شروع رابطه آن را رها می‌کردم و بهسوی اعتیادم می‌گریختم؛ جایی که فکر می‌کردم هرگز آسیب نخواهم دید.

از ۱۸ ژوئن ۲۰۲۴، من هوشیار و مجرد بوده‌ام. همچنان که در حال ترمیم ویرانه‌های گذشته‌ام هستم، تازه دارم می‌فهمم که چقدر از نظر عاطفی و روحانی رشدنیافته و نابالغ هستم و این فهمیدن بهخاطر بررسی سال‌ها رفتار جنسی مخرب من است.

بهتازگی در حال یادگیری این هستم که چگونه دوستی‌های واقعی شکل دهم و چگونه قلبم را با مردم به شیوه‌ای «دیگرمحور» (نه خودمحور) درمیان بگذارم؛ همراه با آن نوع آزادی منحصر به فردی که زندگی مجردی ارائه می‌دهد.

یکی از راه‌هایی که این کار را انجام می‌دهم، راهنمایی کردن دیگر معتادان جنسی است. راهنما بودن فرصتی فوق‌العاده برای من بوده تا از خودم فراتر بروم، بر نیازهای دیگران تمرکز کنم و از وجود خودم به آنها ببخشم، درست همان‌طور که خداوند از وجود خودش به من می‌بخشد. این بخشیدن از خود، نوعی شادی و رضایتی برایم به ارمغان آورده که هرگز مانند آن را نشناخته بودم.

زندگی مجردی‌ام همچنین به من این امکان را می‌دهد که در رابطه‌ام با خداوند عمیق‌تر شوم؛ همراه با آزادی‌ای که در غیر این صورت شاید از آن بهره‌مند نبودم.

من با خدا وقت می‌گذرانم، با او قدم می‌زنم، با او دوچرخه‌سواری می‌کنم، با او به کوهپیمایی می‌روم. من از طریق شکوه‌های آفرینش او و گنجینه‌های باورهای ایمانی‌ام با او ارتباط برقرار می‌کنم.

من نمی‌دانم رسالت من در کل زندگی چیست؛ اما از رسالت امروزم مطمئن هستم. مطمئنم که خداوند از من می‌خواهد هوشیار بمانم؛ همچنین مطمئنم که خداوند از من می‌خواهد به دیگران کمک کنم. در دعای صبحگاهی‌ام متوجه شده‌ام که وقتی از خداوند می‌خواهم کسی را برای کمک به من بفرستد، او هرگز در انجام این کار کوتاهی نمی‌کند.

وقتی رها از هر محدودیتی در حال خدمت به دیگران هستم، فرصت‌ها برای کشف سرچشمه‌های دست‌نخوردۀ شادی، بی‌پایان است.

جو اِس.، اوهایو، ایالات متحده آمریکا

Total Views: 37|Daily Views: 2

Share This Story, Choose Your Platform!