من در تمام عمرم یک معتاد جنسی بودم و این مهمترین واقعیت زندگی من است. من اعتیادهای دیگر و کمکِ انجمن های دیگر را نیز دارم. به قول معروف، اعتیادجنسی چیزی نیست که سریعتر از بقیه ی اعتیادهایم مرا بکشد، اما تمرکز اصلی زندگی من بر بهبودی در آن است، که فراگیرترین و بانفوذترینِ اعتیادهای من است.
در واقع، همانطور که در نشریات SA و در فرهنگ لغت وبستر خواندم، شهوت شکل های بی شماری به خود می گیرد. به هر شکل، شهوت تنها ارتباط جنسی نیست. بنابراین، تمام اجبارهای دیگرم را مظهر اعتیاد اولیه ام به شهوت می دانم. و با توجه به این حضورم در SA بخاطر تاکید بر بهبودی اصلی من است. همچنین اعتیاد جنسی ام همان چیزی است که در آن، لغزش روزبروز وسوسه انگیزتر است، زیرا مجبور نیستم برای انجام آن به مغازه ای بروم و چیزی بخرم، یا به جایی بروم، تا لغزش کنم و مدت ها پیش خوانده ام که ” بهای بهبودی پاکی ابدی است.” من همچنین می دانم که از خود راضی بودن معتادان را می کشد. بنابراین میتوانم با اطمینان بگویم که فقط برای یک روز در SA برای تمام عمر پاک خواهم بود، زیرا تجربه من این است که قبل از اینکه SA را پیدا کنم همیشه ناامید بودم و می خواستم که بمیرم. زمانی که از لحاظ جنسی پاک نبودم، هیچ انجمن دیگری این مشکل در سلامت روان من را درمان نکرد.
در اینجا قصد من این نیست که تجربه های قدم اول خود را با جزئیات دوباره زنده کنم. همین بس که بگویم شهوت را در سالهای ابتدایی مدرسه کشف کردم. تجربه هایم در دوران نوجوانی با توجه به سن و سالم معمولی و رابطه ی جنسی با خود بود. اما در آن زمان در حال تاثیر گرفتن از آموزش های دینی بودم و آدمهای مذهبی به من گفتند که رابطه ی جنسی با خود شیطانی است. سپس توسط دو مرد مورد آزار جنسی قرار گرفتم، و به این دلیل هنوز از نظر قانونی زیر نظر قوانین حمایتی هستم (که من به مقامات گزارش داده ام). این تجربه منجر به ایجاد احساس طرد شدید خودم شد. در سن 13 سالگی، شروع به درخواست کمک برای قطع رابطه ی جنسی با خودم کردم – چیزی که 43 سال بعد وقتی SA را پیدا کردم، هنوز درخواست کمک می کردم. من برای عضویت در SA یک سال قبل از شروع به وجود آمدنش واجد شرایطش شدم!!
شوهرم که اکنون فوت شده است، 37 سال بزرگتر بود و معلولیت جسمی داشت. لازم نیست بیشتر از این پیش بروم و در این مورد توضیح بدهم که در آن شرایط نتوانستم وفادار باشم. من اعتراف می کنم و مسئولیت کمبودهای شخصیتی خود را در این مورد می پذیرم که ناشی از بیماری اعتیاد جنسی من است. من او را مقصر نمیدانم. من همچنان به دنبال کمک بودم، اما تا رسیدن به SA، هیچ کس راه حلی برایم نداشت.
از زمان مرگ او، 14 سال پیش، مشکل من با رابطه جنسی بطور کامل با خودم بود. من قصد ازدواج مجدد ندارم. رابطه جنسی با خود مرا به ناامیدی کشاند و در این شرایط ناامیدی بود که با SA تماس گرفتم. من هنوز مذهبی هستم، نه به همان آیین دوران جوانی ام، اما بدین معنا که انجمن هایی که در مورد سکس هستند، SA برای من است. همانطور که می بینید، تعریف پاکی ما با باورهای شخصی ام در مورد رفتار جنسی کاملاً مطابقت دارد.
من در سپتامبر سال 2020 به SA ملحق شدم. من در یک جلسه در Zoom شرکت کردم، زیرا ماشین ندارم و نزدیکترین جلسه حضوری که بعضی اعضای آن بصورت آنلاین شرکت میکنند، در 55 مایلی محل زندگیام است. جلسه زوم به گروه خانگی من تبدیل شد و هنوز هم به صورت گروه خانگی من باقی مانده است. البته این حالت مربوط به دوره قرنطینه کووید نیز بود. قرنطینه موهبت بزرگی برای من بود، زیرا جلسات SA با اشتیاق وارد فضای آنلاین Zoom شد، همانطور که هنوز هم هست. من یک عضو آنلاین معتادان جنسی گمنام در Zoom هستم و امروز دلیل پاکی من جلسات زوم میباشد.
من که از انجمن های دیگر آمده بودم، این امتیاز بزرگ را داشتم که می دانستم یک تازه وارد باید چطور رفتار کند. بنابراین، در هفته دوم عضویتم، از خانمهای جلسه درخواست کردم که راهنمای من باشند. من نشریات را به صورت چاپی و روی سایت دریافت کردم و بلافاصله 90 روز ۹۰ جلسه خود را شروع کردم. حدس می زنم که در آن 90 روز در 330 جلسه زوم شرکت کردم. به عبارت دیگر، من خودم را غرق در SA کردم و برای پاکی ام دست به هر کاری زدم. من موفق شدم یک راهنمای موقت زن بگیرم، قدم اول خود را نوشتم و آن را برای گروه خانگی که بطور کامل خانم بودند خواندم. معلوم شد که فقط سه نفر بودیم، بنابراین کمی بعدتر آن را برای یک گروه مشترک خانمها و آقایان که بصورت بین المللی برگزار میشد و بزرگتر بود، خواندم. حالا احساس می کردم دارم یک عضو واقعی می شوم.
پس از چهار ماه، امکان اینکه گروه خانگی ام گهگاه بصورت حضوری جلسه برگزار کند، فراهم شد. به مرور زمان، آنها یک روز جلسه بهبودی حضوری برگزار کردند. در این هنگام من اشک ریختم، و امیدوارم هرگز آنچه را که در آن روز گفتم، فراموش نکنم، “من امروز به SA پیوسته ام. تا به این جلسه، من در اتاق آنلاین جلسه ، در حضور خودم دست و پا می زدم.” من از آن زمان تاکنون یک روز در یک جلسه بهبودی حضوری دیگر و دو همایش شرکت کردهام، و همچنان گاهی به صورت حضوری در گروه خانگی ام شرکت میکنم. به نظر من شرکت در جلسات حضوری تجربهای بطور کامل متفاوت و بسیار زندگیبخشتر از جلسات آنلاین است، و این نظر به معنای نادیده گرفتن خوبی جلسات آنلاین نیست. مجله بهبودی معتادان جنسی گمنام به اندازه کافی لطف داشت که نوشته ای از من را در مورد این موضوع منتشر کرد. بچه های گروه خانگی زندگی مرا نجات دادند.
بنابراین در حال حاضر، بعد از دو سال و چهار ماه که در معتادان جنسی گمنام هستم، داستان تجربه، نیرو و امید امروز من چیست؟
من هنوز با همان خانمی که برای اولین کارکرد راهنمایم شد، کار می کنم. ما قدم ها را با هم کار می کنیم. پس از گذراندن دو کارگاه آخر هفته، که در آن تمام قدم ها (به جز پایان قدم 9) را انجام دادیم، من قدمهای 10، 11 و 12 را به صورت روزانه انجام می دهم. راهنمای من آنها را با عمق بیشتری از روی کتاب قدم در عمل کار می کند. در حال حاضر من در قدم 4 هستم و راه خود را از طریق خواندنی های پیشنهادی در کتاب قدم در عمل انجام می دهم.
هرگز فراموش نمی کنم که در همایش بین المللی که به آن اشاره کردم، شرکت کردم و بابت اینکه فقط 24 ساعت هوشیار بودم عذرخواهی کردم. یک عضوی پاسخ داد که رکورد جهانی پاکی 24 ساعت است! امروز که تاریخچه ام را می نویسم، می توانم به راحتی اجازه دهم که صدای معتاد درونی ام مرا به خاطر گذشته ام سرزنش کند و مرا به یک زندگی بدون امید محکوم کند. اصل 24 ساعته پاکی در انجمن برای من بسیار مهم است. همچنین بخشی از دینِ خاص من این است که برکت های نیروی برترم، که او را خدا می نامم، هر روز صبح تمدید می شود. و این با طرز فکرم در SA بطور کامل مطابقت دارد. امروز من به زندگی به شکلی که در گذشته داشته ام، محکوم نیستم. امروز احساس «شادی، نشاط و آزادی» می کنم و نشریات از من حمایت می کند و به من می گوید که این همان چیزی است که خدا برای من می خواهد.
تجربه، نیرو و امید من به پشتوانه معجزهای است که در کتاب بزرگ درباره آن خواندم: «نکته مهم و بدون کم و کاست این است: که ما تجربیات روحانی عمیق و موثری داشته ایم، این تجربه های روحانی تمام نقطه نظرهای ما را در مورد زندگی، همنوعان و آفرینش کاملا دگرگون کرده است. امروز زندگی ما حول محور این واقعیت بنیادین می چرخد که آفریدگار ما به گونه ای واقعا” معجزه آسا وارد قلب و زندگی ما شده است. خداوند در زندگی ما کارهایی کرده است که ما خود هرگز به تنهایی قادر به انجامش نبوده ایم.” (AA 25).
لحظه های زیادی از زندگی امروز من به این شکل سپری می شود: زندگی در راه حل. همانطور که کتاب می گوید، باید بهایی پرداخت; این به این معناست که من باید “همه چیز را به پدرِ روشنایی که در ماورا قرار دارد، واگذار کنم.” وقتی که معتاد درونی من برای باز کردن قلبم به روی خدا مقاومت می کند و کار خودش را انجام می دهد، آن لحظه خودم را در معرض خطر می دانم و تمام تلاشم را می کنم تا دست کمک دراز کنم، به اعضای پاک معتادجنسی بگویم که چه اتفاقی دارد می افتد و در به مسیر خود برگردم. سریع ترین زمانی که امکانپذیرست.
برای مدت طولانی فقط با خانم ها در ارتباط بودم، اما امروز راهنمای من خوشحال است که به سراغ آقایان پاکی که حضور دارند بطور مثال در گروه خانگی ام و غیره می روم، البته به شرطی که بیشتر ارتباطاتم با خانم ها باشد و برای کمک گرفتن بیشتر به خانم ها روی بیاورم. برای ارتباط با مردان من فقط باید از سرم استفاده کنم و در مورد انگیزه و پاکی آنها با خودم صادق باشم. من با مردانی که حتی مدت کمی پاکی جنسی ندارند هیچ صحبتی نمی کنم و به آنها هیچ پیام خصوصی نمی دهم. و منصفانه است که بگویم هیچ کس این موضوع را زیر سوال نبرده و مخالف نبوده است.
پس نیروی برتر من کیست؟ تصور میکنم به تعداد اعضا، ایدههای خدا وجود دارد، و همینطور هم باید باشد.
من همانطور که اشاره کردم یک دین را قبول دارم. این شفاف است که چگونه من خدا را می بینم. اما این ایده از خدا بیش از نیم قرن ناامیدی و رفتارهای مخرب جنسی را هماهنگ می کرد. با توجه به اینکه به تازگی قدم 2 را کار کردم. آن را با استفاده از تراز قدم 2 در کتاب قدم در عمل، خیلی جدی کار کردم. الان که دارم مینویسم فقط به ذهنم میرسه که از اون روز تا بحال پاک بودم!!! آن تراز به طور مفصل عقاید قدیمی من از خدا را مورد بررسی قرار داد که بر اساس تجربه های ناخوشایند من شکل گرفته بودند و مرا به سمت باورهای جدیدی که امروز درباره خدا دارم هدایت کرد. این اتفاق، یک درون کاوی بطور کامل همراه دریافت آگاهی های عمیق و متواضع کننده برای من بود. فکر می کنم در طول انجام این تمرین بیشتر اوقاتش گریه می کردم.
بنابراین، بدون استفاده از هیچ کلمه ای غیر از کلمات مربوط به انجمن معتادان جنسی گمنام، خدایی که امروز به او ایمان دارم، نه تنها مرا بدون قید و شرط دوست دارد، بلکه واقعیت این است که او مرا دوست دارد، و میخواهد من “شاداب، بانشاط و آزاد” باشم. با صلح و دوستی او از من میخواهد که پاک باشم و بدون توجه به مشکلات و دردهایی که زندگی سر راهم قرار میدهد، من را پاک نگه میدارد؛ تا زمانی که ارتباط واقعی را با او حفظ کنم و فقط به مشارکت با اعضا به راه هایی مانند برنامههای چت که SA استفاده میکند، اعتماد نکنم. به من آموخته اند وقتی همه چیز برایم ناموفق باشد ، به سمت کار کردن قدم هایم برگردم و با انجام این کار، ارتباط دوباره ای را با خدا را آغاز کنم.
من مدت زیادی است که میخوانم، “وقتی همه چیز شکست خورد، با یک الکلی دیگر [معتادجنسی دیگر] کار کن.” اما، برای من، این پیشنهاد همیشه کار نمی کند. به هر حال، کار با نشریات و قدم ها، دعا و مراقبه، با هر روشی، و فاصله گرفتن از ارتباط با سایر اعضای SA، اغلب برای من مورد نیاز است.
من به SA اطمینان کامل و به ارادهی خودم بطور کامل اطمینان ندارم. همانطور که گفتم برای من تا آخر عمرم همینطور خواهد بود. چون این بیماری آدم ها را می کشد و نزدیک بود من را هم بکشد. امروز، و فقط امروز، من یک زندگیِ بطور کامل «فراتر از آنچه در رویاهایم هم نمی دیدم» دارم. خدا را شکر که “با یقین کامل خداوند برای معتادان جنسی است.”
کتی اس، دوون، بریتانیا