لذت زندگی برای امروز

من با توجه به تعریف پاکی SA به لطف نیروی برتر اکنون هشت سال است که پاک هستم. من عدد هشت را دوست دارم چون من را به یاد علامت بی نهایت می اندازد. (&) و با وجود اینکه هنوز در حال یادگیری این هستم که در امروز زندگی کنم، این برنامه ی روزبه روز امید بی‌پایانی را به من می‌دهد.

یکی از متن های نشریات ما به ما هشدار می دهد که این مسیر، راه آسانی نخواهد بود و درست است. با این حال، ساده ترین کار در بهبودی من این بود که شروع به نوشتن قدم‌ها بر اساس کتاب «قدم در عمل» کنم. من از همان ابتدا به راه حل اعتقاد داشتم و تحت هدایت حساس و خاص راهنمایم و بر اساس نشریات معتادان جنسی گمنام مان وارد روند بهبودی شدم.

از آنجایی که هیچ جلسه حضوری SA در منطقه محل سکونت من وجود ندارد، سعی کردم روزهایم را به گونه ای برنامه ریزی کنم که تا آنجا که ممکن است از گروه های آنلاین بازدید کنم و مطمئن شدم که هر زمان که فرصتی پیش می آمد مشارکت میکردم. SA فرصت های زیادی را برای من فراهم کرد تا بتوانم مشارکت کنم و بنابراین بسیار خوشحال کننده بود که بخشی از انجمن جهانی شوم و در همه رویدادهای SA شرکت کنم، مانند: همایش های آنلاین در کشورهای مختلف، میزگرد هاس آنلاین – که هدف از برگزاری آنها رساندن پیام ما به پزشکان و روانشناسان بود.

یکی از فعالیت‌های بسیار لذت‌بخش برای عضویت در انجمن، شرکت در بازی بهبودی سایت رسمی معتادان جنسی گمنام بود، که در آن ابزارهای مثبت بهبودی به صورت روزانه تمرین می‌شوند و عادت های بهبودی شکل می‌گیرند. من همیشه از شهادت دادن کسانی که برنامه را پذیرفته اند، الهام گرفته ام تا بشنوم که چگونه زندگی آنها تا این حد تغییر کرده است.

وقتی برای اولین بار روی کمبودهای شخصیتم کار کردم، بعد از آن امیدوار بودم که زندگی مطابق میل من باشد و بی وقفه شگفت انگیز شود. اما به محض اینکه 12 قدم را با تبریک راهنمایم به اتمام رساندم، یکسری آزمایش هایی برایم اتفاق افتاد. دوباره باید به طور خاص به عصبانیّت خود نگاه می کردم. چقدر عصبانی هستم با این حال امیدم را از دست ندادم و همچنان زندگی و اراده ام را به دست خدا سپردم. من همچنین باید در مورد عصبانیّت خود اقداماتی انجام می دادم تا مرا نکشد.

دعای قدم چهارم در مورد رهایی از عصبانیّت، دم و بازدم من شد. کم کم از نفرت نسبت به کسانی که باعث ناراحتی من شده بودند خلاص شدم. و سپس نسبت به زندگی خود احساس ترس کردم زیرا به طور فزاینده ای برای زندگی خودم احساس ارزش و احترام می کردم. خیلی خوشحال بودم که این احساس را داشتم زیرا قبل از آن، از زندگی ام متنفر بودم و فقط یک اعتیاد را به اعتیاد دیگری تغییر می دادم، همیشه ارزش موهبت زندگی را نادیده می گرفتم و اگر لذت سرخوشانه ای در آن وجود نداشت، هرگز معنایی در آن نمی‌دیدم.

قبل از شروع برنامه همیشه از خدا می خواستم که مرا از درد و رنج نجات دهد. می خواستم تا مرا به بهشت ببرد تا فقط چیزهای خوب را احساس کنم. امروز درد و احساس ها را می شناسم و اگر بر من چیره شوند آنها را به خدا می سپارم. من باید با احساساتم کنار بیایم. بر اساس تجربه شخصی ام می‌دانم که وقتی احساساتم را با رفتار و افکار اعتیادآور سرکوب می‌کنم، چقدر بیمار می‌شوم – حتی از نظر جسمی.

مهمترین چیزی که امروز از خدا می خواهم آرامش خاطر و حفظ عشق او تا آنجا که می توانم، است. امروز همچنین برای دریافت شجاعت برای زندگی کردن بر اساس شرایط زندگی ام، دعا میکنم؛ تا در مسیر پاکی ام با وجود هر دردی که بر سرم می آید، بمانم تا بتوانم شخصیتم را با کمک حکمتی که خداوند به همه کسانی که از او درخواست می‌کنند، می بخشد؛ توسعه دهم.

اولگا اس.، آلچفسک، اوکراین

Total Views: 239|Daily Views: 4

Share This Story, Choose Your Platform!