What is Lust?
התנתק
הפרק בספר הלבן ״תאווה - הכח מאחורי ההתמכרות״ לפי התפיסה שלי, הוא הקדמה מפוארת לבסיס של התאווה באמת. בפרק הזה רוי מגדיר את התאווה כ״גישה התובעת שדחף טבעי ימלא ישרת תשוקות לא טבעיות״ (הספר הלבן עמוד 41). זו היתה בהחלט החוויה שלי
What is Lust?
הפרק בספר הלבן ״תאווה - הכח מאחורי ההתמכרות״ לפי התפיסה שלי, הוא הקדמה מפוארת לבסיס של התאווה באמת. בפרק הזה רוי מגדיר את התאווה כ״גישה התובעת שדחף טבעי ימלא ישרת תשוקות לא טבעיות״ (הספר הלבן עמוד 41). זו היתה בהחלט החוויה שלי
אחד החברים שנמצא בכלא, רפאל ס., שיכתב שני מאמרים בעלון SA בשנים האחרונו, הקים קבוצת SA בכלא של מדינת וירג'יניה. הוא גם משמש ספונסר של חבר תוכנית אחר- זה משמעותי עבורם להיות חלק מהחברותא למרות שהם מרצים תקופת מאסר בכלא
پورن عزیز، باید بگویم که این عجیب ترین کاری است که در حال حاضر انجام می دهم، اما می خواهم از تو برای چیزهای زیادی تشکر کنم. میدانی، ما الان حدود 126 روز با هم در تماس نبوده ایم. (اما چه اهمیتی دارد!)، و نمیخواهم دروغ بگویم – واقعاً دلم برایت تنگ شده است.بسیار زیاد. میبینی؟ من حتی روزها را هم می شمارم! این نشان میدهد چقدر تو در زندگی من مهم بودی!! و اگرچه من دیگر تو را در زندگی ام نمی خواهم، اما زمانی بود که تو برای بقای من حیاتی بودی. ما مشکلات زیادی را با هم پشت سر گذاشته ایم و اگرچه زمان خداحافظی فرا رسیده است، ابتدا باید واقعاً از تو تشکر کنم.
من در نیکاراگوئه متولد شده ام. وقتی بچه بودم پدر و مادرم طلاق گرفتند. من تا حدود 8 سالگی توسط پدربزرگ و مادربزرگ مادری ام در روستا بزرگ شدم. وقتی حدود 6 یا 7 ساله بودم، توسط دو مرد بالغ که همسایه ما بودند مورد سواستفاده جنسی قرار گرفتم
برای من، شهوت جنسی به عنوان یک بازی ساده شروع شد که با بچه همسایه بازی میکردم. هرگز تصور نمیکردم که چنین بازیای میتواند به یک "شیوه زندگی" تبدیل شود. خانواده من به خواهر زیبا و باهوشم بیشتر توجه میکردند، و برای جلب توجه آنها، شروع به دزدی از آنها کردم تا بیشتر مورد توجه قرار بگیرم. این کار موثر نبود. نمیدانستم چگونه بگویم: "من اینجا هستم! مرا ببینید! مرا دوست داشته باشید! من نیاز دارم پدرم مرا در آغوش بگیرد
من در ژوئن ۲۰۱۷ در پاسخ به ایمیلی که دو ماه قبلش از طرف SA برایم فرستاده شده بود به آن پیوستم، و می دانستم که با رفتارهای اجباریم مشکل دارم. طبق یک عادت روزانه، من در حال ارضا نیازهایم مانند یک ماشین برنامه ریزی شده برای انجام جست و جو های تکراری بودم. من تلاش می کردم تا خلا افتضاحم را، که زندگی مخفی ام سالها پشت آن پنهان شده بود را پر کنم.
فصلی که در کتاب سفید با عنوان "شهوت، نیروی اجبار پشت اعتیاد" است، به نظر من مقدمه ای عالی است بر زیر ساخت آنچه که واقعا شهوت چیست. در آن فصل رُوی شهوت را به عنوان " یک نگرش اجباری که یک غریزه طبیعی را به یک خواسته غیرطبیعی تبدیل می کند" تعریف می کند (SA-40) که این دقیقا تجربه من بود.
یکی از دوستان زندانی ما، رافائل اس.، که در چند سال گذشته دو مقاله در ESSAY داشته است، یک جلسه SA را در زندان ایالتی ویرجینیا آغاز کرد. او در حال حمایت از یک دوست دیگر است. ، اگرچه آنها در زندان هستند، برای آنها معنادار است که بخشی از انجمن باشند.
عزيزَتِي الاباحية، يجب أن أقول أن هذا هو أغرب شيء أفعله الآن، لكن أريد أن أشكركِ على الأشياء الكثيرة. كما تعلمين، لم نكن على اتصال الآن لمدة 126 يومًا تقريبًا (ولكن من يقوم بالعد)، ولن أكذب عليك، فأنا أفتقدكِ. كثيرًا. أترين؟ حتى أنني أعدُّ! هكذا كم كنتِ مهمة في حياتي!! وعلى الرغم من أنني لا أريدك في حياتي بعد الآن، إلا أنه كان هناك وقت كنتِ فيه ضرورية لبقائي على قيد الحياة. لقد مررنا بالكثير معًا، وعلى الرغم من أن الوقت قد حان لنودع بعضنا البعض، إلا أنني يجب أن أشكركِ أولًا.
لقد ولدت في نيكاراغوا. انفصل والداي عندما كنت طفلاً. لقد نشأت على يد جداي لأمي في الريف حتى سن 8 سنوات تقريبًا. عندما كنت بحدود الستة أو سبعة سنوات، تم انتهاكي جنسيًا من قبل رجلين بالغين من الجيران.