Newcomers—How to Welcome and Keep Them
!هر وقت که تمایل داشتی بیایی، خوش آمدی
من مسئولم. هنگامی که، هر کسی در هر جایی درخواست کمک می نماید. می خواهم دست یاری SA همیشه آنجا باشد. و برای آن: مسئولم. راهنمای خدمات SA ـ بخش آخر
Newcomers—How to Welcome and Keep Them
من مسئولم. هنگامی که، هر کسی در هر جایی درخواست کمک می نماید. می خواهم دست یاری SA همیشه آنجا باشد. و برای آن: مسئولم. راهنمای خدمات SA ـ بخش آخر
من عضو گروه دو نفری ایمیل SA هستم که SA Net نامیده می شود. برای شرکت در SA Net، یک عضو تجربه، نیرو و امید خود را با ارسال ایمیل به کل گروه به اشتراک می گذارد.هر هفته موضوعی وجود دارد، اعضایی که خدمت آنها پیشنهاد موضوعات هفتگی است آن را پیشنهاد میدهند. من دوست دارم بخشی از SA Net باشم؛ زیرا قبل از پیوستن به SA، با مردانی که در برخی از وب سایت های "دوستی" پیدا کرده بودم ایمیل رد و بدل می کردم. آنچه که در آن زمان برای تغذیه شهوت استفاده می کردم، اکنون برای به اشتراک گذاری تجربه و بهبودی استفاده می شود. چه معجزه ای!
یادم میآد که در سال 2003 در گروه خانگیام در فیلادلفیا، ما یک جلسه راهنمایی برای تازهواردان برگزار میکردیم. ما به تعدادی از مناطق و هیاتهای نقاط مختلف دنیا نامه زدیم و از آنها پرسیدیم که آیا تا به حال جلسه راهنمایی برای تازه واردان داشتهاند. خیلی از آنها تجربهاشان را برای ما ارسال کردند و این تجربیات را با هم ترکیب کردیم تا روشی را بسازیم که فکر میکردیم برای ما بهترین روش است. هدف ما این بود که به تازهواردان کمک کنیم تا جایی که ممکن است احساس کنند که پذیرفته شده اند و هرگونه ترسی که ممکن است داشته باشند را کم کنیم. در نهایت به آنها میگفتیم، با توجه به تجربه ما، سختترین کاری که انجام دادهایم این بوده که از ماشینمان پیاده شویم، از پارکینگ عبور کنیم و در جلسه را باز کنیم و تقاضای کمک کنیم. متنی که در ادامه میآید، فرمت برگزاری جلسات راهنمایی تازهواردان است که در طی دههها تکمیل شده است. میتوانید به راحتی از آن استفاده کنید و موفق باشید
دو ابزار روحانی مهمی که من برای ارتباط با خرد الهی دارم ( علاوه بر کارکردن قدمها، شرکت در جلسات، صحبت با راهنما و خدمت کردن در برنامه بهبودی SA)، آواز خواندن و نواختن موسیقی است. من در یک خانواده اهل موسیقی در غرب مرکزی آمریکا بزرگ شدم. به عنوان یک پسر نوجوان، بیشترین لذت را زمانی میبردم که در گروه کُر کلیسا زمانی که پدرم با پیانوی بزرگ کلیسا موسیقی میزد، آواز میخواندم. پدر من دبیر و سرپرست گروه کُر بود و پیانو هم میزد و به من آواها را آموزش داد. مادر من هم از نواختن پیانو و خوندن با بچههای کوچیک لذت میبرد. بزرگترین خواهر من از بین پنج بچهای که بودیم، گیتار میزد و در کالج چنگ یاد گرفت. او کسی بود که باعث شد من در 16 سالگی نواختن گیتار را یاد بگیرم و از آن موقع بیش از پنجاه سال میگذره.
درست قبل از اینکه به SA بیایم، به پایین ترین سطح روحی و روانی خودم رسیدم. در بیرون، چندان آشکار نبود که زندگی من غیرقابل اداره شده است. من هنوز متاهل بودم و بچه داشتم، سلامتی، خانه، شغل و گروه اجتماعی داشتم. اما در درون، من در ناامیدکننده ترین و تاریک ترین لحظات زندگی خود بودم.
اسمي ميرا. وأنا سكيرة جنس. أو ربما، بشكل أصح، مدمنة شهوة. كنت أستخدم الشهوة للتعامل مع الحياة بقدر ما أستطيع تذكره، ربما من سن الرابعة أو الخامسة. في البداية استخدمت الخيال والاستمناء القهري، قبل أن أعرف ما الجنس حتى. لم تكن تلك السلوكيات مشكلة في ذلك الوقت - لقد كانت حلا لي.
"أنا مسؤول. عندما يمد أي شخص في أي مكان يده للحصول على المساعدة، أريد أن تكون يد سكيري الجنس المجهولين موجودة دائما. ومن أجل ذلك: أنا مسؤول". دليل خدمة سكيري الجنس المجهولين - الجانب الأخير
الاتصال بقوى عظمى اثنان من أفضل الأدوات في "مجموعة الأدوات الروحانية" الخاصة بي للتواصل مع الذكاء الإلهي (جنبا إلى جنب مع تطبيق الخطوات ، وحضور الاجتماعات ، والتحدث مع موجهي ، وعمل الخدمة في زمالة س.ج.م ) هما الغناء وتشغيل (أو الاستماع إلى) الموسيقى. الموسيقى هي شغف مدى الحياة بالنسبة لي وعنصر مهم في تعافيي.
قبل مجيئي إلى س.ج.م. مباشرة ، وصلت إلى قاعي. ظاهرًيا، لم يكن من الواضح أن حياتي أصبحت غير قابلة للإدارة. كنت لا أزال متزوجًا ولدي أطفال، ولدي صحتي، ومنزل، ووظيفة، ومجتمع. لكن في داخلي كنت في أكثر ساعاتي يأسا وظلاما.
في حوالي عام 2003 ، في مجموعتي الأساسية القديمة في فيلادلفيا ، قمنا بتطوير اجتماع توجيهي للقادمين الجدد. لقد كتبنا إلى عدد من المجموعات البينية حول العالم ، وسألنا عما إذا كانوا قد عقدوا اجتماعات تعريفية للقادمين الجدد. كتب الكثيرون ردا مشاركين اجتماعاتهم التعريفية ، وقمنا بدمج الأفكار التي تلقيناها من أجل إنشاء فكرة شعرنا أنها تعمل بأفضل شكل بالنسبة لنا. كان هدفنا هو مساعدة الوافد الجديد على الشعور بالترحيب قدر الإمكان وتقليل أي مخاوف قد تكون لديه. بعد كل شيء ، كنا نقول لهم ، من تجربتنا الخاصة ، كنا جميعا ندرك جيدا أن أصعب شيء ربما فعلوه على الإطلاق هو الخروج من سيارتهم ، والسير عبر موقف السيارات هذا وفتح الباب لطلب المساعدة.